در دياري که کسي نيست يار کسي / کاش يارب نيافتد به کسي کار کسي

بر تن ما نکند اتش دوزخ اثري / چون به اتشکده مهر شما سوخته ام

شب است و یاد تو مرا پر از ترانه میکند / چه کرده ای اکه دل چنین تو را بهانه میکند .

الهی من فدای تو / چه کار کنم برایه تو  اگه تو این بیابونا / خاری بره به پایه تو

شوق رسیدن یک جهنمی به بهشت، چند صد برابر بیشتر از دیگران است.. .

کنار من بمون با زندگیم کنار بیا منی که این روزا نمیدونم کی ام کجام خسته شدم نذار بدتر از این بیاد سرم بی گناه تر از منی من از تو بی گناه ترم....

عهـــد و پيمـــان تو با مـــا و وفـــا با دگـــران... ســـاده دل مـــن كه قســـم هـــاي تـــو باور كـــردم...

ما گنهکاریم، آری، جُرم ما هم عاشقی است آری اما آنکه آدم هست و عاشق نیست، کیست؟

فرصت همین امروزه برای عاشق بودن فردا میپرسیم از هم،غریبه ای یا دشمن ای آشنای امروز عشق منو باور کن فردا غریبه هستیم امروزو بامن سر کن

جان اگر خواهی  مده تا میتوانی دل ز دست  دل چو رفت از دست  غیر از جان سپردن چاره نیست ... هاتف اصفهانی

گفتی بودن با من یعنی دل کندن از دنیا گفتم دنیای من تویی از چی دل بکنم

تو بگو جز تو کدوم رود ناجی لب تشنگی بود جر تو آغوش کدوم باغ سایه گاه خستگی بود بی تو باید بی تو باید تا نفس دارم ببارم  من برای گریه کردن شونه هاتو کم میارم

چنان دل بسته ام کردی که باچشم خودم دیدم خودم میرفتم اما سایه ام با من نمی آمد..

ای چشـــــم تو چشــــــم چشــــــــم عالم را چشــــــم من چشـــــــــم ندیده ام چو چشــــــــم تو بچشم چشمم زمیان چشم چشــــــــــــــم تو گزید... این چشم چه چشمیست ؟چه چشمیست؟چه چشــــــــم؟!!

عجب رسم بدی دارد زمانه شبانه آتشم زد آشیانه شبی مستو شبی سیرم ز دنیا ولی امشب چه دلگیرم ز دنیا خدایا مست یک جام عقیقم ببخش امشب که رسوای رفیقم بنوشم جام پی درپی زجامش بگردان چون عسل هرلحظه کامش

شیـریـن تـر از ایـن رابـطه جـایـی نتـوان دیـد وقتـی کـ میـان مـن و تـو هـی شکـراب اسـت..